Sunday, October 21, 2007

قانون کپی رایت - مسئله این است

اين تابستون که گذشت من رفته بودم سر کار . آخه ميدونيد من رشته تحصيليم ژئوماتيک يا نقشه برداريه و اکثر کار ما توي شهرستان و جاهاي دور افتادست . من هم اين تابستون رفته بودم واسه يک شرکت توي فيروز کوه کار کردم ولي بعد از اين کار يه کار ديگه پيدا کردم که نرم افزاريه با حقوق عالي ولي يک مشکل وجود داره و اون هم اينه که بايد نرم افزار داشته باشي . حالا بعد از کلي اين در اون در زدن و جستجو آخرين قيمت نرم افزار حدودا 12 ميليون آب ميخوره واسم . البته يک سيستم حرفه ايي با تجهيزات و ... ميشه 13 ميليون تومن
بعد از اين موضوع من از ارزش نرم افزار هايي چون اتو کد - آرک ويو - اس دي آر مپ - آرک جي آي اس -لند دولوپ منت و البته ويندوز دارم آشنا ميشم. نمي دونم چقدر اطلاع داريد از قيمت ها ولي نرم افزار هاي پردازش تصوير و فتوگرامتري جزو گرون ترين نرم افزار هاي دنيا است . کمپانيهاي مربوطه سيستم هاشون رو به قفل هاي سخت افزاري و نرم افزاري مسلح ميکنند تا اين نرم افزارها شکسته نشوند تا ديروز هر وقت اراده ميکردم ميرفتم فيلم هاي روز و ... را با فرمت دي وي دي با نازلترين قيمت ها ميخريدم ولي حالا گرفتار قانون کپي رايت شدم
بذاريد در باره کار مربوطه که بايد با نرم افزار انجام بدم بهتون بگم . بايد با استفاده ازعکس هاي هوايي يک نقشه بعلاوه منحني ميزان هاي مربوط به اون را رسم کنم . که اين کار براي هر جفت عکس هوايي حدودا 10 ساعت وقت ميبره و دستمزد هر جفت عکس هم حدودا 450 هزار تومنه
حالا من از يک طرف نمي تونم از خير اين کار بگذرم از يک طرف هم اين قانون کپي رايت و نشکسته شدن نرم افزار هاي مربوطه از طرف ديگه اجازه استفاده ما رو از اين نرم افزارها نمي ده
خوب توي اين وضعيت و پيشرفت در عرصه هاي مختلف کامپيوتر و سينما و نرم افزار و ايده هاي جديد و ... نظر شما در باره قانون کپي رايت چيه ؟ آيا بايد به اين قانون بپيونديم و جلوي نقض قانون را بگيريم و يا اينکه بهتر از پيشرفت ديگران استفاده کنيم بدون پرداخت هزينه هاي مربوطه
البته بعضي از سياست مداران ما مي گن که بهتره تا زماني که خودمون و کشورمون نزديک به قله هاي پيشرفت و تراز اول دنيا نشده همچون دوره رنسانس در اروپا از علم ودست آورد ديگران استفاده کنيم تا بعد
خوب دوستان نظر شما چيه ؟

Thursday, September 27, 2007

نظر شما درباره سخنراني هاي احمدي نژاد در نيو يورك چيه ؟

وقتي سخنراني هاي احمدي نژاد را از در سازمان ملل متحد و نيز در دانشگاه كلمبيا را شنيدم متوجه دو موضوع شدم
اول اينكه با يك سخنراني و اماده كردن يك نمايش كامل مي توان غير ممكنها را در سازمان ملل ممكن كرد و مورد دوم اين كه تو بين حدودا شصت رئيس جمهور كه توي اونجا حضور داشتند هيچ كس چنين سخنراني در اين حد آماده نكرده بود و چنين حاشيه پر مخاطبي نداشت
حالا من به معجزه زبان وگفتگو دارم بطور كامل پي ميبرم به قدرتي كه جنگ و سلاح در برابر اون عاجزاند وقتي به تاريخ ايالات متحده نگاه ميكنيم و اينكه سياستمداران آمريكايي هميشه در تمامي مسائل كشورها دخالت مي كردند و در نهايت هر آنچه كه مي خواستند را مي ريستند متوجه سياست هاي ايران ميشيم
خيلي موضوع سياستهاي ايران داره جالب ميشه امروز يكي پس از ديگري داريم نتايج اين بازي هاي سي ساله را مي بينيم بازي هايي كه توي زميني داريم بازي ميكنيم كه كسي از فكر كردن به اون هم پرهيز ميكنه چه برسه به اينكه تو اونجا دست به بازي بشه و و خلاصه اينكه ديگه ايران با دم شير بازي نمي كنه بلكه اين خود ايران كه دمش هر بار يك جا نشون ميده و بقيه رو به بازي مي گيره
از حق نگذريم جاي بسي افتخاره كه با اين بازي ها دست كشور هايي چون فرانسه - آمريكا - انگلستان - اسرائيل - آلمان را توي حنا گذاشته حتي حركتهايي را شروع كرده كه با هر حركت حكم شمشير دو لبه واسه اون كشور به حساب مياد
خيلي حرفه كه موضوعاتي كه مربوط به يك جنگ بزرگ و خونين جهاني ميشه را به همراه منطق توي سازمان ملل بيان كني كه هر كس اين سخنراني ها را بشنوه به اون ايمان بياره
حالا بازي هاي طرف مقبل را ببينيد كه چقدر ساده لوحانه چاقوي دو لبه را داره به طرف خودش مي بره : يك روز بعد ار موضوع دانشگاه كلمبيا كنگره آمريكا به دنبال ممنوعيت سخراني سران كشورهاي مخالف توي دانشگاهها است حالا هر بار كه از رسانه ها اين خبر پخش بشه همون چالشي كه مورد نظر ايران بود تو آمريكا بيشتر ميشه تنها مدعي صلح و دموكراسي در دنيا به دنبال ممنوعيت گفتگو در دانشگاهها است
تازه از همه اين ها بگذريم خبري را شنيدم كه بيش از پانصد ميليون نفر در سرتاسر جهان سخنراني احمدي نژاد را مستقيم ديدند حالا غير مستقيمش بماند حالا كه خوب ميبينم ايران توي عرصه بين الملل هر هدف را توي ذهن مي پروروند همچون شاهكار هاي هنري به واقعيت تبديل كرد

Thursday, June 28, 2007

مهمترین عامل در تعیین فیلم و سریال برتر توسط چه کسانی تعیین میشه ؟

اين چند وقته توي اينترنت بحث هاي زيادي درباره فيلم و سريال توي اينترنت گذاشته شده اما توي لا به لاي اين بحث ها من متوجه چند تا نکته شدم که به نظر مياد کمي به اون بي توجهي مي کنيم . هر بیننده ای وقتي مي خواد درباره يک فيلم نظر بده به چند تا نکته توجه خاصي مي کنه و در نهايت به اون فيلم امتياز ميده که بين 1 تا 10 . خوب اين نکات شمل عوامل کمي و کيفي فيلم بازيگران هزينه فيلم و... ميشه که امروزه تبليغات فيلم هم جزو يکي از تاثير گذارترين موارد شناخته شده , اما وقتي من بعضي از اين بحث ها رو که مي خوندم متوجه شدم که به يک نکته اساسي اصلا توجه نمي کنن . اون نکته ظريف اينه که نظر مردم و جامعه چيه ؟
اوج اين بحث ها توي فضاي وب در ايران بعد از شروع سريال جواهري در قصر بود نظر اين دسته از عزيزان اين بود که اين سريال اصلا بار کيفي مناسب يک سريال که اين حد طرفدار پيدا کرده رو نداره و جزو سريال هاي ضعيف به شمار ميره خوب در جواب گفتن اين نکته مهم به نظر ميرسه که توي عرصه فیلم و سينما مهمترين نکته اينه که فيلم مورد نظر تا چه حد مورد قبول بيننده واقع شده و نظر بينندگان در اين باره چيه . وقتي ما به دنياي هاليود نگاه کنيم متوجه ميشيم که اونها به اين مهم چقدر توجه دارن و يکي ازعوامل ميزان سرمايه گذاري کمپانيها بررسي اين نکتست
حالا ببينيم مخاطبان اوپايي تقريبا چه دسته ايي از فيلم ها رو مي پسندن ؟ من يه چند مدتي شبکه هاي اروپايي رو نگاه ميکردم تا ببينم اونها چه نوع فيلم و سريالي واسه مخاطب هاشون پخش ميکنن . در نهايت مي ديدم که شبکه هاي آلماني از فيلم هاي هندي استقبال خوبي مي کنن . شبکه هاي ايتاليايي هم تقريبا ازفيلمهايي که مظمون هاي سکسي داره و يا سريال هاي قديمي و سرگذشتي داره مورد توجه واقع ميشه. توي فرانسه و يا بهتر بگم تنها اين کشور فيلمهايي که براي مخاطب هاي محدود ساخته ميشه مورد استقبال واقع ميشه . خوب شايد به دليل سابقه اين کشور در ضمينه سينما و جشنواره و سابقه بالاي جشنواره کن باشه
اما در باره ايران و مخاطب هاي اون . وقتي فيلم اخراجيها رو از نظر کیفی بررسي کنيم ميبينيم که اصلا شايسته اين همه ستايش و جايزه نيست و در ضمينه هاي فني هم کار شاخصي ديده نميشه ولي به مدد بحث هاي حاشيه ايي يا مضمون فيلم و .... اين فيلم مورد استقبال عظيمي واقع شد اين قضيه در مورد فيلم 300 هم صادقه که به مدد بحث هاي حاشيه ايي و تبليغات به اين مهم رسيده و يا فيلم اسکندر که کلي ضرر داد ونتونست سرمايه خودش رو برگردونه . در اين ضمينه مثال فراونه
در پايان , همونطور که توي اين پست متوجه شدين گفتن اين نتيجه خالي از لطف به نظر نمي رسه که اصلي ترين و مهم ترين گروه براي تاييد يک فيلم نظر اشخاص بيننده است . همون طور که توي ديپلماسي وانتخابات اين قضيه صادقه نظر مردم مهمتر از نظرات کارشناسان و متخصصين در اين ضمينه است

Sunday, June 17, 2007

همه چیز درباره سریال جواهری در قصر و یانگوم

اين دفعه براي اينکه حال و هواي بحث ها رو عوض کنم وارد بحث فيلم جواهري در قصر ميشم

متن ترانه فيلم جواهري در قصر
بيا، بيا، بيا براي هميشه
اگر از او بخواهم آيا براي هميشه پيشم خواهد ماند؟
برو... برو... برو براي هميشه
اگر از او بخواهم آيا براي هميشه ترکم خواهد کرد؟
هر روز و هر روز منتظرم حتي اگر تا ابد هم منتظر بمانم باز هم نمي توانيم با هم باشيم
نه... نه نمي تواند اينگونه باشداگر نمي تواني بيايي مرا با خود به آنجا ببر
مه... مه و صداي کودکي که مي گريد مي خواهم به خانه بروم نزد پدر و مادري که عاشق شان هستممه... مه و آسمان سياه ستاره ها مي درخشند اما جايي براي قلب پرآشوب من نيستآه...
چه کسي مي تواند مرا به خانه ببرد، خانه اي چنان دورنترس... نترس عزيزم يک دسته گل، يک دانه شن تا پايان زمين نترس... نترس هر چه زودتر بزرگ شومنتظر آفتاب باش تا اميد بياورد
وقتي مه از آسمان پاک شود کودک خواهد خنديدآواز بخوان و با اين پدر و مادر حرف بزن وقتي مه پاک شود آسمان روشن خواهد شد به آفتاب نگاه کن و اميدوار باش آه... چه کسي مي تواند مرا به خانه ببرد، خانه اي چنان دور
آه... چه کسي مي تواند مرا به خانه ببرد، خانه اي چنان دور امروزت را غنيمت شمار تا فردا حصرت امروز را نخوري نگران غروب امروز نباش که طلوع فردا هم هست به فکر طلوع فردا باش که شايد غروبي ديگر براي تو نباشد
-----------------------------------------------------------
آشنايي با لي يونگ آئي ، بازيگر نقش يانگوم
سال تولد : 31 ژانويه 1971 - محل تولد : سئولقد : 165 سانتي متر - گروه خوني آ- ب سرگرمي ها : خوانندگي، شنا، اسب
سواري و نواختن پيانو زبان : مسلط به زبان هاي انگليسي، كره اي و آلماني
----------------------------------------------------------
شناسنامه سريال
جواهري در قصر (Jewel in the Palace) : نام فیلم
لي بيونگ هون (Lee Byoung-hoon) :کارگردان
در نقش يانگوم (Lee Young-ae) : بازیگر اصلی
توليد آن در 15 سپتامبر 2003 آغاز و در 30 مارس 2004 پايان يافته است اين سريال محصول كشور کره ي جنوبي بوده و براي نمايش در شبكه كره اي ام- بي- سي ساخته شده است اين سريال در 54 قسمت تهيه شده است. دايرةالمعارف ويكي پديا كه به عنوان يكي از بي طرف ترين منابع اطلاعاتي جهان شناخته مي شود و نيزسايت (آي-ام- دي- بي) از آن با عنوان محبوبيت ترين درام كره اي تمام دوران ياد مي کنند در اين سايت سريال جواهري در قصر رتبه دوم بهترين سريال دنيا با امتياز 8.9 شناخته شده است
در هنگام پخش آخرين قسمت اين سريال در هنگ كنگ، بيش از نيمي از كل جمعيت اين كشور پاي تلويزيون هاي خود بودند. در چين صدها ميليون تماشاگر براي مشاهده ي اين سريال كه نيمه شب ها پخش مي شد، بيدار مي ماندند لي يونگ آئي پس از بازي در اين سريال به کشورهاي سنگاپور، چين، هنگ هنگ، تايوان و ژاپن دعوت شد و با استقبال شايان توجهي مواجه شد
-----------------------------------------------------------
خلاصه فيلم جواهري در قصر
مجموعه طولاني 54 قسمتي جواهري در قصر بر اساس ماجراي واقعي زني ساخته شده که اولين و احتمالاً تنها زني است که نامش در تاريخ به عنوان پزشک خصوصي پادشاه ثبت شده‌است. ماجراي داستان جواهري در قصر در زمان سلسله جوسون مي‌گذرد زماني که جامعه مشخصاً سيستم طبقاتي دارد و سنت‌هاي مرد سالارانه بر آن حکمفرماست. اين دوره از تاريخ هر چند از نظر اقتصادي در وضعيت مساعدي به سر مي‌برد اما به دليل درگيري‌هاي داخلي بر سر قدرت ميان خانواده سلطنتي و دولت از ثبات سياسي برخوردار نيست. در ميانه اين کشمکش و هرج و مرج داستان زندگي دختري نقل مي‌شود که نه از طريق داشتن ارتباط با سران قدرت بلکه از طريق بخشندگي و برخورداري از روحيه شکست ناپذير قصد دارد لقب يانگ گوم (يانگوم) بزرگ را از جانب
شخص پادشاه دريافت کند
والدين يانگ اصالتاً اهل دربار بوده‌اند. پدرش مامور پادشاه بود که وظيفه اجراي حکم مرگ ملکه با مسموم کردن را به عهده وي نهاده بودند. اين واقعه چنان وي را تحت تاثير قرار داد که از پستش استعفا و پايتخت را ترک کرد . مادرش يک گونگ نو يا دختر قصر بود که در قصر آشپزي مي‌کرد اما متاسفانه شاهد وقوع جرمي از سوي دختر ديگري در قصر شد و آن را گزارش کرد. اما جنايتکاران براي اينکه از سکوت وي در اين مورد مطمئن شوند سعي داشتند او را در خارج از قصر به قتل برسانند و بهترين دوست وي را نيز مجبور کردند در اين قتل همراهي شان کند اما او با استفاده از زهري که قبلاً استفاده شده بود کارشان را خراب کرد مادر يانگ تا دم مرگ پيش رفت اما با کمک همسرش که از شهر فرار کرده بود از مرگ نجات يافت و آنها دوباره همديگر را پيدا کردند . در اين زمان شاهزاده که مادرش مسموم شده بود به سلطنت رسيد و نخستين کارش انتقام گرفتن از کسي بود که در قتل مادرش دست داشت. در نتيجه دربه دري‌هاي خانواده يانگ آغاز شد. مدام در حال حرکت بودند و هويت واقعي شان را از ماموران دولتي مخفي نگه مي‌داشتند. پس از گذشت چند سال بالاخره پدر و پس از چندي هم مادر يانگ دستگير و کشته شدند .يانگ در آن زمان شش، هفت سال داشت. آخرين آرزوي مادر يانگ اين بود که يانگ در صورت تمايل خودش به قصر برگردد و بزرگترين سرآشپز قصر شود تا از اين طريق به کتاب يادداشت‌هاي سرآشپز دست پيدا کند و بي عدالتي‌هاي قصر را در آن بنويسد و به نسل‌هاي آينده منتقل کند اينگونه سفر يانگ کوچک و يتيم آغاز مي‌شود. يک زوج خوش قلب اما از طبقه نسبتاً پايين جامعه سرپرستي وي را به عهده مي‌گيرند
يانگ در هشت سالگي وارد قصر مي‌شود تا در بخش آشپزي قصر کار کند. در آنجا دوستان و همچنين رقبايي پيدا مي‌کند. وي با چوي گوم جوان که عضو خانواده چوي است هم دوست مي‌شود چوي گوم که از کودکي تعليم علم و دانش ديده در آشپزي بسيار ماهر است و قابليت اين را دارد که به بزرگترين سرآشپز تبديل شود. خانواده چوي از قدرت زيادي در قصر برخوردار است و طي پنج نسل گذشته سر آشپزان بزرگي را در خود پرورش داده‌است. با همين پيش زمينه‌است که چوي گوم جوان چنين مسووليتي را مي‌پذيرد و با کودکي اش وداع مي‌کند. آشپزان قصر همچون زنان پادشاه هستند و نمي‌توانند بي اجازه ازدواج کنند در پايان پادشاه جيانگ يونگ به سبب دانش پزشكي يانگوم و براي قدرداني از وي، مقام پزشك خاندان سلطنتي را به وي پيشنهاد مي كند و براي اولين بار در تاريخ اين كشور يك زن به اين مقام دست مي يابد بعد از اين ماجرا نام يانگوم بزرگي به وي اهدا مي شود از اين پس است كه يانگوم كه توانسته بود بر مقام اجتماعي ضعيف خود به عنوان يك دختر سطح پايين در نظام اجتماعي مردانه و تبعيضات اجتماعي غلبه كند، صاحب سومين مقام برتر درباري (پزشك سلطنتي) مي شود
لازم به ذکر است که در کشور کره جنوبي از سال 1600 تا هم اکنون يعني سال 2007هيچ زني نتوانسته است به مقام پزشك درباري يا پزشك رياست جمهوري در اين كشور دست يابد

Wednesday, June 13, 2007

نیاز یه دین ضرورته ؟

به نظر شما هدف از گرایش مردم به دین چیه؟
وقتی برگه های کتاب تاریخ را ورق می زنیم می بینیم هدف از سوق انسانها به انتخاب دین سعادت بشری عنوان شده خوب به نظر می رسه که تمام این حرف و حدیث ها در نهایت به ناقص بودن ذهن آدمی و قدرت تفکرش ختم میشه , اما سوال اینجاست که اون سعادت بشری چیه که این همه دردسر پشت سرشه وقتی به طلوع ادیا نها توی تمدن ها نگاه می کنیم می بینیم اعم این ادیان ها در جوامع بشری, توی جوامعی رشد پیدا کرده اند که یا فقیر و تحت ظلم پادشاهان بوده اند یا از تمدن اون دوره به دور بودند حالا توی تمدن هایی چون ایران و یونان که هر یک به نوعی در این باب وارد شده اند کاری ندارم امروز که ما داریم توی تمدنی وارد میشیم که هر روز قانونهای بیشتری وارد مرحله اجرا میشه که کنترل بیشتری توی کردار آدمی و عملکردش داره و حد و حدود اون را تعیین می کنه با این وجود ما نیاز به قانونی فراتر داریم ؟ لازم به ذکره که فقط اسلامه که قانون های جامعی داره اما حدود این قوانین متعلق به همون دوران به نظر میرسه نه بیشتر حقوق زن و مرد - جدا نبودن دین از سیاست و.... که مفصل در این باره صحبت خواهم کرداما مردم توی این دوره دارن متوجه این میشن که دین مطعلق به تمامی دوران نیست امروزه مردم دوست دارن مطابق میلشون زندگی کنن نه مطابق تفاصیر روحانیون دین وقتی تاثیر دین توی قوانین را بررسی کنیم می بینیم که قانون داره ماهیت نام خودش را تغییر میده و جای خودش رو به قوانین دینی میده که جای بسی شگفته .این روش هر روز داره سرعت بیشتری به خودش می گیره روزی که انسانها توی انتخاب دولتمرداشون اقدام می کردن هرگز فکر بروز چنین مشکلی را نمی کردن وقتی توی دنیا نگاه می کنیم صدایی جز صدای اینکه احمدی نژاد , بوش و اولمرت که چنین گفتند و چنان کردند نمی شنویم . مگه ما حق اینجاست که وقتی به حکومت دوران داریوش که می نگریم حسرت بینش سیاسی آن دولتمرد را توی این چنین جوامعی احساس می کنیم

Saturday, June 9, 2007

هدف چیست؟

اين دفعه مي خوام درباره صحنه ها و وقايعي که توي ذهن آدمي ثبت مي شه و گاه و بيگاه براش هويدا مي شه بگم همه آدهها توي ذهنشون وقايع خوب و بد زيادي را پشت سرشون گذاشتن که توي ذهن ناخداي انسانها ضبط مي شه ولي من با اين دسته از وقايع کاري ندارم. من ميخوام از اتفاقاتي براتون بگم که معمولا شامل لحظه هاي سخت و مشقت آور بوده و مثل يک بختک به روح آدمي مي چسبه و تا دم مرگ اونو رها نمي کنه تا حالا با آدمهايي که قصد خود کشي داشتن معاشرت کردين ؟ ديديد که چطور فکر مي کنن ؟يا اينکه تا حالا خودتون رو جاي جنايتکاران جنگي گذاشتيد ؟ از همه و همه اينها که بگذريم شده که شما هم چنين احساساتي را داشته باشين . تا حالا توي زندگي اتفاقاتي براتون رخ داده که از اونها احساس خجالت کنيد يا توي سالهاي واپسين زندگي , شده که احساس پوچي کنيد ؟اين حرفها رو که زدم براي اينکه بگم , چرا آدمي نمي تونه توي زندگيش هر تصميمي بگيره ؟مگر نه اينکه انسان يک موجود مختاره حالا که حرفهام به اينجا رسيد بذاريد چند چيز که به اين حرفهام يک جورايي مربوط ميشه را هم بگم چرا باورهاي ما انسانها در روي زمين داره به سمت و سويي ميره که سرانجامش دنياي پس از مرگه؟چرا انسانها براي يک امتحان بزرگ آفريده مي شن ؟ مگر نه اينکه انسان يک موجود عاقله ؟پس چرا مي بايست براي يک موجودي که از روي عقل و قدرت فهم خودش دست به اعمال متفاوت مي زنه دنيايي براي رسيدگي اعمال اون باشه . حتي بعضي وقتها اين سوال هم پيش مياد که چرا بقول بعضي ها ما براي يک پاداش عظيم داريم توي اين دنيا مورد امتحان واقع مي شيم ؟ آيا با عقل جور در ميآد که يک موجود با درک و فهم در حد گنجايش خود مورد گزينش واقع بشه ؟وقتي به اين دسته از تفکرات هم مي نگريم باز هم با يک نگاه 2سويه و متفاوت مواجه ميشيم که پذيرش اون کاري بس مشکله . خوب حالا من درست درک نمي کنم , هدف چيست ؟هدف انتخاب خوب از بد , زيبا از زشت و.... است يا اصلا اين ابزاري براي بهره برداري از اين تفکرات در روي زمينه ؟ مگر نه ايکه هيتلر هم تصمیم به جداکردن انسانهاي خوب و بد , نژاد والا را از پست گرفته بود . آيا اين تفکرات اعتقاداتي راسخ براي عروج عرفاني انسان بشمار ميره يا دستمايه ايي براي استفاده ابزاري ما انسانهاست !؟

Friday, June 8, 2007

آیا اوباش در جامعه از حقوق محاکمه در نظام برخوردارند؟

توي اين چند وقته همه شما از برنامه هاي مختلف طرح ارتقاي امنيت اجتماعي ديديد و شنيديدمن يه چند تايي از تصاوير اين بگير و ببند ها رو که ديدم واقعا چند تا چيزو نفهميدم امروزه ما داريم توي دنيايي زندگي مي کنيم که توش دارن مجازات اعدام را برمي چينن . چرا؟فقط و فقط براي اينکه به اين نتيجه رسيدن که حتي اين مجرم هايي که دست به وحشت ناکترين جنايات مي زنن يک بيمار هستند نه يک جاني باالفطره يا يک مفسد في الارض همين چند وقته پيش " شاهرودي " رفته بود توي يک اجلاس و داد سخن مي داد از اين که نهاد قضاوت توي کشورها بايد چنين باشد و چنان باشد , غافل از اينکه توي اين کشور دارن همون کاري را مي کنند که فاشيستها انجام مي دادند يعني شروع کردن به غربال جامعه با معيارهاي خودشون کار ما به جايي رسيده که توي نماز جمعه از اين دسته از افراد به عنوان مفسد في الارض ياد مي شود کسي نيست به ما بگويد که تعريف مفسد في الارض چيه؟ آيا نمي بايست در دادگاه به اتهام افراد رسيدگي شود؟حتي پا را فراتر از اون برداشته و نيروي انتظامي به عنوان يک نهاد مجري تصميم به اعمال مجازات هاي اين دسته از افراد مي پردازد و خودتون بهتر مي دونين که با اينها چه ها نکردنداما من گلايه ديگه ايي هم از مردم دارم . بعضي هامون که با ديدن اين رفتارهاي زشت نه تنها ناراحت نمي شويم بلکهاحساس افزايش امنيت را در جامعه مي کنيم در پايان بر خود لازم مي بينم تا خدمت يکايک شما عرض کنم که وقتي شما حتي از رسانهاي خودمون خشونت و ضرب شتم پليس ها با متهمين يا سياه پوستان را در نقاط مختلف گيتي , به دليل هر جرمي که کرده باشند , مي بينيد دچار چه احساسي مي شويداينجاست که وقتي مي گن حق و حقوق , يعني اينکه متهم هم شامل حقوقي مي شود که تمامي سازمانهاي مربوطه موظف به اجراي آن هستند